سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طواف دل

سکوت من و تو نسبت به انجام معاصى و ترک واجبات، به معناى رضایت نسبت به آن وضع است. براى نشان دادن نارضایتى مان، باید به هر صورت که ممکن است تنفّر و نارضایتى خودمان را از آن وضع اعلام و ابراز کنیم و اگر مى توانیم در اصلاح آن وضع بکوشیم.

 


خودارضایی: گناه یا بیماری

 

 

دین عزیز من و تو، اسلام، دینى نیست که به زندگی کردن در حصارهای خلوت و تنهایی و به سر بردن در چهاردیواری های در بسته، تشویق کد؛ بلکه همواره من و تو را از آن سبک زندگی پرهیز می دهد و ما را به زندگى اجتماعى دعوت می کند و برای چنین زندگى اجتماعى برادرانه اى که در آن همه نسب به یکدیگر وظایف و مسئولیت هایى دارند، قوانین کاملى نیز قرار داده است که جلوه هاى گوناگون آن، در تعالیم درخشان دین عزیزمان دیده مى شود.

اگر این قوانین را ورق زده باشی، خواهی دید که بر اساس این قوانین، خوب بودن و خوب زیستن، تنها این نیست که من و تو، خودمان را از همه کنار بکشیم و در خلوت و تنهایى به عبادت مشغول شویم و کارى به کار دیگران و سایر افراد جامعه نداشته باشیم، که اگر این گونه باشد، حتى اگر هیچ گناهى هم از ما سر نزند، باز در گناهى که دیگران، در کنار ما و مقابل چشمان ما انجام می دهند، شریک و سهیم خواهیم بود.

دین من و تو به ما یاد می دهد که یک مسلمان مؤمن واقعى، نباید در برابر کارهاى باطل و نادرست دیگران نیز ساکت بنشیند و هیچ اقدامى نکند؛ زیرا این سکوت، یعنی ما با انجام آن کارهاى باطل مخالفتى نداریم و کسى که مخالف امرى نباشد، طبیعى است که به انجام آن امر، رضایت داده است و راضى بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که من و تو هم در آن کار، شرکت و دخالت داشته ایم.

سکوت من و تو نسبت به انجام معاصى و ترک واجبات، به معناى رضایت نسبت به آن وضع است. براى نشان دادن نارضایتى مان، باید به هر صورت که ممکن است تنفّر و نارضایتى خودمان را از آن وضع اعلام و ابراز کنیم و اگر مى توانیم در اصلاح آن وضع بکوشیم. وقتی من و تو تـوان اظـهار تنفّر و اقدام اصلاحى داریم و اقدام نمى کنیم، با ترک این وظیفه در گـنـاه گـنـاهـکـاران شـریـک شـده ایم و این، یعنی اگر عـذاب دنـیـایـى نازل شود، ما را نیز فرا مى گیرد. این سخن امام صادق علیه السلام را شنیده ای که مى فرماید: « مَنْ کانَ لَهُ جارٌ وَ یَعْمَلُ بِالْمَعاصى فَلَمْ یَنْهَهُ فَهُوَ شَریکٌ لَهُ؛ هر کس همسایه اهل معصیتى دارد و او را نهى نمى کند، در گناه او شریک است». 1

قصه اصحاب شنبه یا همان اسحاب سبت را شنیده ای؟ ... وقتی قرآن جریان قومى از یهود را یادآور مى شود که حرمت روز شـنبه را رعایت نکردند؛ مؤمنانى که در این طغیان شرکت نکردند، دو گروه بودند؛ گروهى که ضمن حفظ خود از گناه، دیگران را نیز نهى مى کردند و گروه دیگرى که فقط خود حفظ حرمت کـردنـد و در مقابل عمل طغیانگرانه دیگران سکوت پیشه کردند، وقتی عذاب نازل شد، گروه تارک نهى از منکر را نیز فرا گرفت: «فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ * فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ»؛ « اما هنگامی که تذکراتی را که به آن ها داده شده بود، فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید؛ و) نهی‏کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم. (آری،) هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند، سرکشی کردند؛ به آن ها گفتیم: به شکل میمون هایی طرد شده در آیید».2

«الرَّاضِى بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِى بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ؛ هر کس که به کار گروهى از مردم خرسند باشد، مانند آن است که در آن کار، با آن ها همراهى کرده است، هر کس در کار نادرست همراهى کند، براى او دو گناه خواهد بود: گناه همکارى در آن کار نادرست و گناه رضایت دادن به انجام آن»

نجات یافتگان از نابودى دنیوى، فقط ناهیان از منکر بـودند و بقیه افراد، یعنی تارکان نهی از منکر و متجاوزان به حرمت نابود شدند.

آزار گری : گناه متجاوز یا قربانی؟

فکر کن، اگر واقعا بدانیم که غذایی آلوده است یا هوا را سمی کشنده فراگرفته است، می توانیم ساکت بمانیم و دیگران را از آن دور نکنیم؟ یا اگر بدانیم که دارویی خاصیت معجزه آسا را دارد یا میوه ای فایده بی نظیری را، ساکت می مانیم و دم بر نمی آوریم؟ ... واقعیت این است که انسان پرهیزکار برای آنکه دلش اسیر خواهش نفس نباشد و اهل انصاف باشد و از مهربانی بویی برده باشد، ممکن نیست در چنین جایی ساکت بماند و دیگران را از بدی ها و خطرها آگاه نکند و خوبی ها و سودمندی ها را نشان ندهد. پس چرا اگر بدانیم، دیگران را از گناه و امور حرام باز نداریم؟ بنا نیست که خوبان به گناه گناهکاران بسوزند، ولی حقیقت این است که خوبان اگر عصیان خدا را ببینند و دم بر نیاورند، به گناه سکوت خود می سوزند. شرط انصاف است که من و تو مخالفت پروردگار را ببینیم و اعتراضی نکنیم و رضای مردم را به رضای خدا مقدم بداریم؟ بی شک این از عشق به خدا سخت دور است.

از این روست که امام علی علیه السلام فرموده است: مسلمانان مؤمن حق ندارد ساکت بنشیند و شاهد و تماشاگرکارهاى باطل دیگران باشد؛ زیرا در آن صورت، از او دو گناه سرزده است. یک گناه، همان رضایت دادن به انجام آن کار است وگناه دیگر آن است که با چنین رضایتى، خود او نیز در آن کار نادرست به صورت همکار و همراه در آمده و در حقیقت مثل آن است که خود نیز در انجام آن گناه، شرکت و همکارى داشته است: «الرَّاضِى بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِى بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ؛ هر کس که به کار گروهى از مردم خرسند باشد، مانند آن است که در آن کار، با آن ها همراهى کرده است، هر کس در کار نادرست همراهى کند، براى او دو گناه خواهد بود: گناه همکارى در آن کار نادرست و گناه رضایت دادن به انجام آن».3پی نوشت:

1. ارشاد القلوب، ج1، ص183.

2. اعراف: 165 و 166.

3. نهج البلاغه، حکمت 154.


نوشته شده در دوشنبه 90/2/5ساعت 12:35 عصر توسط دلدار نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ